
بازتولیدپذیری (Reproducibility)
بازتولیدپذیری به عنوان یکی از پایههای کل روش علمی در نظر گرفته میشود، معیاری که میتوان قابلیت اطمینان یا پایایی یک آزمایش را بر اساس آن سنجید.
اصل اساسی این است که برای هر برنامه تحقیقاتی، یک محقق مستقل باید بتواند آزمایش را تحت شرایط مشابه تکرار کند و به نتایج تحقیق مشابه دست یابد.
این امر راهنمای خوبی برای تشخیص وجود هرگونه نقص ذاتی در آزمایش ارائه میدهد و تضمین میکند که محقق در فرآیند طراحی آزمایش دقت لازم را به عمل آورده است.
یک مطالعه بازتولیدپذیری تضمین میکند که محقق یک روش و تحلیل معتبر و قابل اعتماد ایجاد میکند.
بازتولیدپذیری (Reproducibility) در مقابل تکرارپذیری (Repeatability)
بازتولیدپذیری با تکرارپذیری متفاوت است، که در آن محققان آزمایش خود را برای آزمایش و تأیید نتایج خود تکرار میکنند.
بازتولیدپذیری با یک مطالعه تکرارپذیری آزمایش میشود که باید کاملاً مستقل باشد و یافتههای یکسانی را که به عنوان نتایج متناسب شناخته میشوند، تولید کند. در حالت ایدهآل، مطالعه بازتولیدپذیری باید از ابزارها و رویکردهای کمی متفاوت استفاده کند تا اطمینان حاصل شود که هیچ نقصی در تجهیزات وجود ندارد.
اگر یک نوع دستگاه اندازهگیری دارای نقص طراحی باشد، احتمالاً این نقص در همه مدلها آشکار خواهد بود.
فرآیند تکرار تحقیق
برای اکثر علوم فیزیکی، تکرارپذیری فرآیندی ساده است و تکرار روشها و تجهیزات آسان است.
یک ستارهشناس که طیف یک ستاره را اندازهگیری میکند، ابزارها و روشهای مورد استفاده را یادداشت میکند و یک محقق مستقل باید بتواند دقیقاً به همان نتایج دست یابد. حتی در بیوشیمی، که در آن از موجودات زنده با تغییرات طبیعی استفاده میشود، تحقیقات خوب تغییرات بسیار کمی را نشان میدهند.
با این حال، علوم اجتماعی، بومشناسی و علوم محیطی موارد بسیار دشوارتری هستند. موجودات زنده میتوانند تغییرات زیادی را نشان دهند، که تکرار دقیق تحقیق را دشوار میکند و بنابراین تکرارپذیری فرآیندی است که در آن تلاش میشود آزمایش تا حد امکان تکرارپذیر باشد و محقق بتواند از موضع خود دفاع کند.
علاوه بر این، این علوم باید از آمار برای کاهش نویز تجربی ناشی از تفاوتهای فیزیولوژیکی و روانی بین افراد استفاده بیشتری کنند.
این یکی از دلایلی است که اکثر علوم اجتماعی سطح احتمال ۹۵٪ را میپذیرند، که در تضاد با اطمینان ۹۹٪ مورد نیاز اکثر علوم فیزیکی است.
بازتولیدپذیری و تعمیم – رویکردی محتاطانه
رعایت احتیاط لازم در فرآیند تعمیم نتایج، به تقویت استدلال برای تکرارپذیری آزمایش کمک میکند.
در هر مطالعهای، اگر ادعاها به طور محدود تعریف شوند، احتمال یافتن شواهد مخدوشکننده بسیار کمتر از زمانی است که تعمیمهای کلی ارائه شوند.
به عنوان مثال، روانشناسی که دریافته است که پرخاشگری در کودکان زیر پنج سال در صورت تماشای تلویزیون خشونتآمیز افزایش مییابد، میتواند تعمیم دهد که همه کودکان زیر پنج سال همین وضعیت را نشان میدهند.
تعمیم این موضوع به همه کودکان به این معنی است که آزمایش مستعد مشکلات تکرارپذیری است – محققی که متوجه شود پرخاشگری در کودکان نه ساله افزایش نیافته است، با زیر سوال بردن بازتولیدپذیری، کل فرضیه را بیاعتبار میکند.
تکرارپذیری همیشه ضروری نیست
درک این نکته مهم است که ایجاد تحقیقات بازتولیدپذیر برای اعتبار یا روایی ضروری نیست، اگرچه کمک میکند. گاهی اوقات، به دلیل صرفا غیرعملی بودن ، مشکلات زمانی یا هزینه، این امر امکانپذیر نیست.
مطالعه قلب فرامینگهام، آزمایشی که سه نسل از پرستاران را برای مشکلات قلبی آزمایش میکند، بیش از 60 سال است که ادامه دارد و انتظار نمیرود کسی آن را تکرار کند.
در عوض، از نتایج سایر مطالعات در سراسر جهان برای ایجاد پایگاه دادهای از شواهد آماری که از یافتهها پشتیبانی میکنند، استفاده میشود.
پاسخگوی سوالات و نظرات شما هستیم